دیدار دبیرکل و جمعی از اعضاء جامعه زینب (س) با خواهر شهید عبداله مولائی و پرستار دوران دفاع مقدس
دیداری با این خواهر بزرگوار که از اعضای محترم شورای مرکزی صورت گرفت که گزیده ای از صحبت های ایشان به شرح ذیل می باشد:
در سال ۱۳۶۵ جهت حضور در جبهه به عنوان پرستار به منطقه جنگی رفتم اما به دلیل متاهل بودن اجازه حضور در جبهه را به من ندادند اما من ناامید نشدم و به ستاد مرکزی رفتم و حکم حضور در مناطق جنگی را گرفتم، در ابتدا به اهواز رفتم و بعد ۳روز دزفول بودیم و سپس به اندیمشک که در آنجا عملیات شلمچه بود اعزام شدیم و قرار بود ۱ماه آنجا بمانیم اما ۴۵ روز ماندیم و در آنجا مجروح شدم، بعد از بازگشت از جبهه به سازمان تبلیغات رفتم، و از سال ۱۳۷۱ تا کنون عضو جامعه زینب هستم.
گزیده ای از سخنان دبیرکل جامعه زینب(س) سرکار خانم حاجی عباسی:
یکیاز مهمترین درس هایی که مبلغان قیامحسینی باید از حضرت زینب(س) بیاموزند ایناست که به طمع دنیا یا ترس از حاکمان، با باطل سازش نکنند.
زن امروز لازم است به پیروی از سفیر کربلا، آنگاه که می خواهد مقاصد سیاسی، اجتماعی خود را میان گروه ها و احزاب مختلف مطرح سازد، صداقت را پیشه خود سازد و همچون زینب کبرا شجاعانه به همه جنبه های مختلف مقاصد خود بپردازد.
تمام گفتار حضرت زینب(س) در آن خطبه عزا با مردماست و مسئولیت مردم با اعمالشان را یادآور می شود و اینگونه سخن گفتن بیانگر جامعه شناسی و مردمشناسی بزرگبانوی کربلاست.
سرکار خانم مولائی هم خواهر شهیدند، هم مبلغه هم مداح هم جامعه زینبی و هم فردی با اخلاص اند، حضرت زینب(س) به ما آموخت حتی در خانه دشمن هم می توام باصلابت ایستاد و از حق دفاع کرد امیدوارم هم ایشان و هم ما در کردار و گفتارمان زینبی عمل نماییم.
برادرم جانباز شهید عبداله مولائی
شهید مولائی در عملیات فتح خرمشهر زخمی شده و عصب پایشان را از دست دادند و ایشان را به بیمارستان امین اصفهان آوردند و ۱۰ روز در آنجا در کما بودند که بعد از عمل جراحی پا، ایشان به بیمارستان ایران شهر طالقانی منتقل شدند و بعد از دوره طولانیمدت از بیمارستان مرخص شدند.
بعد از بهبودی دوباره به جبهه رفتند و در عملیات مرصاد که آخرینعملیاتی بود که شرکت کردند شیمیایی شدند و بعد از تحمل درد و رنج بسیار در سن ۴۷ سالگی به مقام رفیع شهادت رسیدند.
مرحومه سرکار خانم بهروزی خیلی تلاش و پیگیری کردند تا ایشان از خدماتی که به جانبازان می دهند استفاده کنند اما ایشان راضی به این امر نشدند.
ایشان همیشه میگفتند شما باید در خط امام و رهبری باشید و اگر دوباره جنگ شود باز هم جزو اولین کسانی هستم که در جنگ شرکت می کنم.
در انتها بازدیدی از محل زینبیه جامعه زینب(س) واقع در شهر اسلامشهر با مدیریت ایشان پرداخته شد .
دیدار با سرکار خانم مهرخاوران گیلانی فرزند، خواهر و مادر شهید
گزیده ای از صحبت های دبیرکل جامعه زینب(س):
به مناسبت هفته دفاع مقدس خدمت شما بانوی بزرگوار که هم دختر، هم خواهر و هممادر شهید هستید رسیده ایم، حضرت زینب(س) نیز دختر، خواهر و مادر شهید بوده اند، انشاالله که همه ما بتوانیم پیام آور انقلاب و عاشورا و پاسدار خون پاک شهدا باشیم و خون شهدا را احیا کنیم. زیبایی عاشورا به انتخاب بود و همه آنهایی که ماندند و شهید شدند با انتخاب و آگاهی این راه را انتخاب کردند و در این امر هیچ اجباری نبوده و از ته دل و با تمام توان در راه سیدالشهدا خون خود را دادند. خوب است که ما نیز از اینها درس بگیریم، حضرت زینب(س) مبلغ دین و پیام رسان واقعه عاشورا بودند و در برخورد با ابن زیاد نشان داد مومن هر چند در اسارت وتنگنا باشد، هیچگاه در برابر دشمن هرچند قوی و قدرتمند سر ذلت فرود نخواهد آورد. مبلغین ماهم باید با تاسی از حضرت زینب(س) به تبلیغ بپردازند و از منش ، شجاعت ، شهامت و اقتدار ایشان درس بگیرند. جای دارد یاد و خاطره خانم بهروزی را گرامی بداریم که ایشان واقعا زینبی بودند و هم شجاعت و هم عبودیت داشتند و مرعوب نمی شدند و استقلال داشتند و وابسته به هیچ جریانی نبودند که بخواهند در مقابل بعضی مسائل سکوت کنند.
انشاالله مبلغین ما با تاسی از حضرت زینب بتوانند با شجاعت از دین و انقلاب دفاع کرده و وارثین عاشورا و انقلاب باشند. در زمانجنگ مرحومه بهروزی هرجا که مطلع میشدند شهیدی آمده تا جایی که ممکن بود با کاروانیاز بانوان به خانواده های آنها سر میزدند و کاروان زینب به جامعه زینب تبدیل شد. زمانی که حضرت امام به ایران بازگشتند مدرسه رفاه مملو از جمعیتی بود که به اشتیاق دیدار ایشان می آمدند و بانوان حتی بیشتر از آقایون در این دیدارها حضور میافتند . به دلیل تجمع بیش از حد خانمهایی غش می کردند و حجابشان کنار می رفت، عده ای از آقایان به حضرت امام گفتند که بانوان را از آمدن به دیدارتان منع کنید، امام فرمودند فکر می کنید شاه را شما مردان از ایران بیرون کردید؟ خیر ، این زنان بودند که شاه را از این مملکت بیرون کردند . شما بروید زمینه را برای حضور بانوان فراهم کنید و این حرف بزرگی است و در زمان حال هم باید زمینه ها و شرایط لازم برای حضور بانوان در عرصه های سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی برای زنان فراهم شود.
زنان نه حذف شدنی اند و نه ما می گذاریم که حذف شوند
درباره شهید تخریبچی داوود ابراهیمی پیرموسی از زبان پدر و مادرایشان:
پسرمداوود ۱۶ سال و دوماه داشت و در آن زمان برادر بزرگش در جبهه به سر می برد، داوود بارها به نزد من آمد تا پرونده اورا جهت حضور در جبهه امضا کنم اما من قبول نمی کردم و به او میگفتم برادرت در جبهه است صبر کن تا او بیاید بعد تو برو و ایشان گفت شاید تا آن زمان جنگ تمام شود و می گفت من باید از تو و مادرم و مردمکشورم دفاع کنم و بالاخره من رضایت دادم و برگه را امضا کردم. در زمان شهادت دو دست و پا و صورتشکاملا از بین رفته بود.
فرمانده داوود میگفت شبی دیدم داوود از کف پایش خارهایی را در می آورد به او گفتم چرا پوتین نمی پوشی و ایشان گفت من را ببخشید که یک سرباز منظمنیستم اما می خواهم خودم را امتحان کنم تا ببینم شجاعت رفتنروی مین را دارم یا نه.
جزو اولیننفرات در لیست عملیات ها بود، در یکیاز عملیات ها زمانی که نامش خوانده شد منگفتم ک مریض است و نمیتواند بیاید ولی داوود بلافاصله لباسش را پوشید و گفت خیر من مریض نیستم و بگذارید بروم و گفت به جان مادرم قسم اگر به من اجازه رفتن ندهید به مادرم حضرت زهرا شکایتان را میکنم.
درباره نحوه شهادت مادر ایشان:
مادرم هم معلم بود هم مجاهد، مبارزیشجاع، همسری فداکار بودند، ایشان وقتی از سفر حج برگشتند برای اینکه مبادا پدرمناراحت شود اجازه نمیدادند بهشان حاج خانم بگویند.
– به فرزندان کوچک خانم هایی که به جلسات قرآن می آمدند خوراکی و وسایل بازی می داد تا سرگرمشوند و مادرانبتوانند در جلسات قرآن شرکت کنند و بعدا همین کودکان فرماندهان جنگ شدند.
در خانه ای تربیت شدند که پدرشان از همرزمان میرزا کوچک خان جنگلی بود و در چنین فضایی بزرگ شدند. بعد از پیروزی انقلاب ایشان در خط امام رهبری فعالیت می کردند اما مخالفان فراوانی هم داشتند. روز شهادت ایشان مصادف شد با اولین راهپیمایی روز وحدت که در بین راهپیمایان بودند و افرادی از عوامل رژیم شاه به صورت عمدی با ماشین به ایشان میزند و در سال ۱۳۵۸مادرمبه شهادت می رسد.
گزیده ای از صبحتهای خانم صادقی قائم مقام جامعه زینب(س)
این خانه خانه کیست که اینگونه روشن است این خانه خانه کیست که اینگونه با صفاست از مرگ هیچ کس نشد خانهای شریف جز خانه شهید که خانه خداست
ایشان ضمن گرامیداشت هفته دفاع مقدس از زحمات و مجاهدت های این خانواده و صبر و استقامت این فرزند، خواهر و مادر شهید تشکر و قدردانی کردند و از آنجاییکه مادربزرگ شهید معلم بودند ایشان در خصوص نحوه مبارزه، واحدهای فرهنگی، قرآنی و فعالیتهای سیاسی از دختر بزرگوارشان سوالاتی پرسیدند که نکته قابل توجه این مادر شهیده محور فعالیتهای سیاسی و مذهبی شان در تربیت جوانان بود که معتقد بودند انقلاب پیش خواهد رفت.
گزیده ای از صبحتهای خانم خانم محمود زاده بازرس جامعه زینب(س)
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ۱۶۹
و هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند مرده اند ، بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.
ما همواره مدیون خون پاک شهدا و خانواده های آنها هستیمچرا که آنها بودند که جایگاه و زمینه فعالیت را برای دیگرانهموار کردند انشاالله که ما همبتوانیم راه شهدا را ادامه دهیم و شرمنده آنها نشویم.
دیدار با سرکار خانم فاطمه ابوالحسنی همسر جانباز شهید جعفر حقگو
شهید حق گو از رزمندگان دوران دفاع مقدس بود که در سال ۱۳۶۲ در جزیره مجنون دچار موج گرفتگی شد. پس از بهبودی نسبی در فرودگاه به عنوان امنیت پرواز مشغول به کار شدند. در سال ۱۳۷۸ بیماریشان شدت گرفت و دیگر قادر به کار نبودند و بازنشسته شدند. ایشان ۲۶سال جانباز بودند ولی هرگز قبول نکردند که به خاطر جانبازی تحت پوشش بنیاد شهید بروند و از خدمات جانبازی استفاده کنند و همیشه میگفتند من وظیفه ی خود را برای مردم و کشورم انجام داده ام. ایشان ارادت بسیاری به مقام معظم رهبری داشتند و توصیه می کردند حواستان به رهبر باشد و هر وقت که سخنرانی ایشان از تلویزیون یا رادیو پخش می شد می گفتند مگر شما بسیجی نیستید؟ باید هر کاری که دارید کنار بگذارید و به سخنان ایشان گوش دهید.
گزیده ای صحبت های خانم حاجی عباسی در دیدار با خانواده شهید جانباز حق گو
میراث حسین(ع) که وارث آدمتا خاتم است به کسانی خواهد رسید و به این افراد به اندازه ای خواهد رسید که به علم و بینش وعبودیت(نه به عبادت)، اطاعت با اخلاص رسیده باشند. وارثان عاشورا(حسین) در شعور و عاطفه و در تصمیم و عمل متحول شده اند و به حسین پیوند خورده اند و از علم و عشق و عبودیت و خلوص، نشان گرفته اند. درست است که عاشورا لعن و سلام(زیارت عاشورا) را آورد و نفرین و سلام را تقسیم کرد، اما باید هرسال محاسبه کنیم که ما چه سهمی گرفته ایم و چه میراثی برداشته ایم؟
آیا از عاشورای حسینی و کربلای حسین، سهمی داشته ایم ؟
باید ببینیم شامل لعن هستیم یا سلام.
وارث قرابت می خواهد، قرابتی بدون حائل و بدون مانع. طبق احکاماسلام، فرزندی که قاتل پدر باشد ارث نمی برد، فرزندی که کافر باشد از مسلمان ارث نمی برد. کسانیکه با عملکردشان امامحسین(ع) را میکشند نمی توانند وارث حسین(ع) باشند. کسانی که با قلم، قدم، کلام و عمل شان در هر دوره و زمانی آرمانها و آنچه را که حسین برای آن قیامکرد، را میکشند و از بین می برند، آیا می توانند وارث حسین باشند؟
انشاالله که شما هم بتوانید وارثان خوبی برای شهیدتان باشید
دیدار با خانواده معزز شهید محمود همتـی
در این دیدار ضمن گرامیداشت هفته دفاع مقدس به خانواده معزز شهید همتی، مادر و پدر شهید به بیان خاطره ای از آن شهید والامقام پرداختند:
شهید همتی از همان کلاس اول دبستان وارد بسیج شد و تا زمانیکه به جبهه رفت و شهید شد.
بار اول که اعزام شد، فرستاده بودنش کردستان. دو سه ماه آنجا بود. وقتی برای مرخصی برگشت، خیلی ضعیف و لاغر شده بود. فهمیدم بهش خیلی سخت گذشته. چند روز ماند و مجددا رفت منطقه. دو هفته بعد در ۱۴ اسفند ماه سال ۱۳۶۵ خبر شهادتش را برایمان آوردند.
هفده سال بیشتر نداشت که در منطقه عملیاتی پاسگاه زید به شهادت رسید. و در امامزاده عقیل(ره) اسلامشهر به خاک سپرده شد.
آخرین باری که داشت میرفت، خداحافظی خیلی عجیبی کرد. هر چند قدم که می رفت ، برمیگشت و پشت سرش را نگاه میکرد. انگار مطمئن بود که دیگر برنمیگردد!
گزیده ای از صحبت های دبیرکل جامعه زینب(س)
مانایی نام حضرت زینب(س) در تاریخ به قیام امام حسین ع متصل گردیده و نامیرایی قیام اباعبدالله(ع) به پیام حضرت زینب(س) گره خورده است . یکی از روشن ترین ابعاد و زوایای قابل تحلیل و بررسی قیام حسینی را میتوان از پیام زینبی برگرفت. حضرت زینب(س) تاریخ گوی نهضت سیدالشهداست
در ایام سوگواری امام حسین(ع) و دوران اسارت حضرت زینب(س) که تقارن پیدا کرده با هفته دفاع مقدس ، افتخار این را داریم که با خانواده شما شهید بزرگوار دیداری صمیمانه داشته باشیم و پای صحبت و درد و دل های شما بنشینیم.